-
غم عشق
پنجشنبه 30 آبان 1392 23:34
گفتم برای آنکه بماند حدیث من آن به که نغمه ها ز غم عشق سر کنم غیر از سرود عشق نخوانم به روزگار وز درد عشق سوز سخن بیشتر کنم چنگم بجز نوای محبت نمی نواخت طبعم به غیر عشق سرودی نمی سرود بسیار آفرین که شنیدم ز هر کنار بسیار کس که نغمه گرم مرا ستود آتش زدم ز سوز سخن اهل حال را اما زبان مدعیان خار راه بود دیدند یک شبه ره...
-
معشوق
پنجشنبه 30 آبان 1392 01:55
هر چه گویم عشق را شرح و بیان چو به عشق آیم خجل باشم از آن ای قناعت توانگرم گردان که ورای تو هیچ نعمتی نیست کنج صبر اختیار لقمان است هر که را صبر نیست حکمت نیست گر گزندت رسد زخلق مرنج که نه راحت رسد زخلق نه رنج از خدا دان خلاف دشمن و دوست که دل هر دو در تصرف اوست خواهی که خدای بر تو بخشد با خلق خدای کن نکویی همراه اگر...
-
مه چین
پنجشنبه 30 آبان 1392 00:44
به مرگم می کشانی غم نبینی تو در شب هم چو روزت مه جبینی دلم دیوانه شد ز آن دم تو را دید چرا ای بی وفا با من چنینی ؟ تو که با دیگران خوش می نشینی چه کردم من چنین بر راه کینی ؟ لبت چون برگ گل رویت چو ماهست چه گویم من که مه در آستینی گلستان از تو می گردد فنا را تو حوری ؟ یا بتی ؟ یا یاسمینی ؟ نه ترکی نی که هندو پس چه هستی...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 29 آبان 1392 00:26
می روم خسته و افسرده و زار سوی منزلگه ویرانه خویش بخدا می برم از شهر شما دل شوریده و دیوانه خویش می برم، تا که در آن نقطه دور شستشویش دهم از رنگ گناه شستشویش دهم از لکه عشق زینهمه خواهش بیجا و تباه
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 29 آبان 1392 00:21
اگر دریای دل آبیست تویی فانوس زیبایش اگر آیئنه یک دنیاست تویی مفهوم و معنایش تو یعنی دسته ای گل را از آن سوی افق چیدن تو یعنی پاکی باران تو یعنی لذت دیدن تو یعنی یک شقایق را به یک پروانه بخشیدن تو یعنی از سحر تا شب به زیبایی درخشیدن تو یعنی یک کبوتر را زتنهایی رها کردن خدای آسمان ها را به آرامی صدا کردن تو یعنی روح...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 29 آبان 1392 00:20
ای که بر لبهای ما طرح تبسم می شوی دعوت ما بوده ای، مهمان مردم می شوی ؟!!! از دلم تا لب ایوان شما راهی نیست نیمه جانی است درین فاصله قربان شما کجایی ای رفیق نیمه راهم که من در چاه شبهای سیاهم نمی بخشد کسی جز غم پناهم نه تنها از تو نالم کز خدا هم درسکوت دادگاه سرنوشت عشق برما حکم سنگینی نوشت گفته شد دل داده ها از هم جدا...
-
زلالِ نگاه
دوشنبه 27 آبان 1392 01:22
درون سینه ، دل پر از عطش دارم که از زلال نگاهت نفس نمی آرم ز شوق بردن دستم به روی گونه ی تو به بادیه در دست و پا زدن گرفتارم اگرچه روی تو زیبا و مومیان هستی ز شرم سر به سجده و چشم بر زمین دارم سر از زمین بلند نکنم در برابر دوست مگر به زور قیامت ، ای غفور غفارم اگرچه فانی ام و زود خواهم مرد ولی فنا به مکتب عشقت حرام می...
-
معشوق
دوشنبه 27 آبان 1392 01:19
نمی دانم چه کردی با دل من که این دل بی قرار بی قرار است نمی دانم چه گفتی با نگاهت که چشمم چنین در انتظار است فقط یک لحظه جانا در برم باش که با تو چهار فصلم ،بهار است به وقت دیدن آن روی ماهت تپش های دل من بی شمار است برای من فقط یک لحظه زیباست و آن هم لحظه دیدار یار است گر چه با تردید و ترس، همراست ولی هما نند بهار است
-
بهار شادی
دوشنبه 27 آبان 1392 00:46
بهار میگذرد خیز و دست دلبر گیر به پای لاله و گل دور عشرت از سر گیر کنون که باد صبا چنگ زد به دامن سرو تو نیز دامن آن سرو ناز پرور گیر به رغم خاطر غم همچو غنچه خندان باش به شادی رخ گل همچو لاله ساغر گیر به یک دو جام اگر در نیامد از پا عقل ز دست یار پریچهره جام دیگر گیر نسیم از رخ گل داد خوشتن بستاند تو نیز از لب معشوق...
-
مادر داشتن
دوشنبه 27 آبان 1392 00:45
تاج از فرق فلک برداشتن جاودان آن تاج بر سر داشتن در بهشت آرزو ره یافتن هر نفس شهدی به ساغر داشتن روز ، در انواع نعمتها و ناز شب بتی چون ماه در بر داشتن صبح از بام جهان چون آفتاب روی گیتی را منور داشتن شامگه ، چون ماه رویا آفرین ناز بر افلاک و اختر داشتن چون صبا در مزرع سبز فلک بال در بال کبوتر داشتن حشمت و جاه سلیمان...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 27 آبان 1392 00:42
یا که به راه آرم این صید دل رمیده را یا به رهت سپارم این جان به لب رسیده را یا ز لبت کنم طلب قیمت خون خویشتن یا به تو واگذارم این جسم به خون تپیده را کودک اشک من شود خاکنشین ز ناز تو خاکنشین چرا کنی کودک نازدیده را؟ چهره به زر کشیدهام، بهر تو زر خریدهام خواجه! به هیچکس مده بندهٔ زر خریده را گر ز نظر نهان شوم چون...
-
آن دم که با تو ام
دوشنبه 27 آبان 1392 00:39
ای آنکه زنده از نفس توست جان من آن دم که با توام، همه عالم ازان من آن دم که با توام، پُِرم از شعر و از شراب میریزد آبشار غزل از زبان من آن دم که با توام، سبکم مثل ابرها سیمرغ کی رسد به بلندآسمان من بنگر طلوع خندهی خورشید بر لبم زان روشنی که کاشتی ای باغبان من! با تو سخن ز مهر تو گفتن چه حاجت است؟ خود خواندهای به...
-
به نام عشق
دوشنبه 27 آبان 1392 00:38
من را به غیر عشق به نامی صدا نکن غم را دوباره وارد این ماجرا نکن بیهوده پشت پا به غزلهای من نزن با خاطرات خوب من اینگونه تا نکن موهات را ببند دلم را تکان نده در من دوباره فتنه و بلوا به پا نکن من در کنار توست اگر چشم وا کنی خود را اسیر پیچ و خم جاده ها نکن بگذار شهر سرخوش زیبائیت شود تنها به وصف آینه ها اکتفا نکن امشب...
-
غم پنهان
دوشنبه 27 آبان 1392 00:37
تو می رسی و غمی پنهان همیشه پشت سرت جاری همیشه طرح قدم هایت شبیه روز عزاداری تو می نشینی و بین ما نشسته پیکر مغمومی غریب وخسته و خاک آلود؛ به فکر چاره ناچاری شبیه جنگل انبوهی که گر گرفته از اندوهِ - هجوم لشکر چنگیزی... گواهت این غم تاتاری بیا و گریه نکن در خود که شانه های زمین خیسند مرا تحمل باران نیست؛ تو را شهامت...
-
باغ نگاه
دوشنبه 27 آبان 1392 00:31
گل مــی کنـــد به باغ نگـاهت جـوانیم وقــتی بروی دامـــن خـــود می نشانیم داغ جنون قـــطره ی اشــکم به چشم تو هر چند از دو چـشم خودت می چکانیم مـن عابـــر شــکســته دل خـلوت تو ام تا بیـکران چشــم خـــودت مــی کشانیم یک مشـت بغض یخ زده تفسیر می کند انـــــدوه و درد غربــت بــی همــزبانیم وقــتی پـرید رنگ تو از پشت قصه...
-
از نگاه تو
یکشنبه 26 آبان 1392 01:59
اگر این آسمان بهم ریزد که نروید ستاره بر بامش ندرخشد به شام او ماهی نیفتد آفتاب در دامنش میشوم قدرت خداوندی از نگاه تو ماه می سازم با مو های تو آفتاب سیاه می سازم
-
آمدی
یکشنبه 26 آبان 1392 01:55
آمدی آندم به دیدارم که دیگر دیر بود گفتی از ماندن ولی رفتن مرا تقدیر بود تو می آیی به بالینم ولی آندم که در خاکم صدایم میکنی اما در آغوش کفن خوابم
-
بال عشق
یکشنبه 26 آبان 1392 01:53
آمدی ، گل در وجودم زاده شد برگ برگِ خاطرم ، افتاده شد کوچ کردی مدتی از بزم عشق باز قلبت ، راهی این جاده شد با تبسم ، بوسه ها بر لب زدی نبض و گرمای تنت سجاده شد پیش چشمم باز هم ، عاشق شدی عشق در بطن دلت ، آماده شد من به خلوتگاه چشمت ، ساکنم این پیام از من به قلبت ، داده شد بی تو پوچم ، ای نگاهت زندگی روز و شب سمت نیازم...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 25 آبان 1392 20:25
بـه نسـیمی هـمه ی راه بـه هـم می ریـزد کـی دل سنگ تـو را آه بـه هـم می ریـزد سنگ در بـرکه می انـدازم و می پنـدارم با همـین سنـگ زدن مـاه بـه هـم می ریـزد عـشق ، بـر شانـه ی هـم چـیدن چـندیـن سنـگ است گـاه می مـاند و نـاگـاه به هم می ریـزد آن چـه را عـقل بـه یـک عـمر به دست آورده است دل بـه یـک لحـظه ی کـوتـاه به هـم...
-
ناز دلدار
شنبه 25 آبان 1392 20:15
کاش می شد بی بهانه ناز کرد نغمه ها را با تو هم آواز کرد کاش می شد با تو تا مرز جنون بی صدا و ساده دل پرواز کرد کاش می شد یک ورق از زندگی پاک می کرد وز سر آغاز کرد کاش می شد راز معنایی نداشت سفره دل را برایت باز کرد کاش می شد ماورای سحر تو همچو موسی در رهت اعجاز کرد کاش می شد تا تو لیلی می شدی تا که مجنون را به تو...
-
تنهایی
شنبه 25 آبان 1392 20:13
چه سخته بی تو افسردن... چه تلخه بی تو پژمردن.... به دور از تو به سر بردن... چو مرغی در قفس مردن... ز هجرت او چه غمگینم.... بیا ای جان شیرینم.... بده ان جام نوشینم.... نشین لختی به بالینم.... بیاور جام صهبایی از ان چشمان دریایی... مشو پنهان که پیدایی,تو دریایی تو زیبایی چو ماهی در شب تارم,تویی واقف به اسرارم... دلت...
-
بی تو
شنبه 25 آبان 1392 20:11
بی تومهتاب شبی باز ازآن کوچه گذشتم همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم شوق دیدارتولبریز از جام وجودم درنهانخانه جانم گل یاد تودرخشید باغ صدخاطره خندید عطرصدخاطره پیچید یادم آمدکه شبی باهم ازآن کوچه گذشتیم پرگشودیم ودرآن خلوت دلخواسته گشتیم ساعتی برلب ان جوی نشستیم توهمه رازجهان ریخته درچشم سیاهت من همه محو تماشای...
-
بی تو ....
شنبه 25 آبان 1392 01:16
دو شهر مانده به آواز قاصدک بی تو شمارگان غزل می خورد محک بی تو چقدر واژه هرگز نگفته می ماند به روی وصله دستان پر ترک بی تو تو از نهایت آن شهر بوسه می آیی قسم به شاعری بال شاپرک بی تو من آسمان بدون تو را نمی خواهم قطار حوصله ها هم بدون شک بی تو شبیه نقطه ی کوری در آخر قصه شبیه دود چراغ دو مردمک بی تو که از نجابت هر...
-
غزل انتظار
شنبه 25 آبان 1392 01:14
فروغ بخش شب انتظار، آمدنی ست نگار، آمدنی غمگسار، آمدنی ست به خاک کوچه دیدار آب می پاشند بخوان ترانه شادی که یار آمدنی ست ببین چگونه قناری ز شوق می لرزد! مترس از شب یلدا! بهار آمدنی ست صدای شیهه رخش ظهور می آید خبر دهید به یاران: سوار آمدنی ست بس است هر چه پلنگان به ماه خیره شدند یگانه فاتح این کوهسار، آمدنی ست
-
طلوع صبح بهار
شنبه 25 آبان 1392 01:12
تویی که در نفست میوزد شمیم بهار بیا به کوچه ما، عطر نرگسانه بیار تو جاودانهتر از حس آفتاب و درخت تو عاشقانهتر از شوق آب و شالیزار برای از تو سرودن بهانه لازم نیست حکایت نفس است و حلاوت تکرار چه عطری از تو در آفاق من پراکنده ست که شعر، مست شده، واژه را نمانده قرار چقدر شعر من از واژه "تو" لبریز است چقدر...
-
بهارنیست
شنبه 25 آبان 1392 01:11
احساس میکنم که نباشی بهار نیست شعری میان دفتر این روزگار نیست معطوف میشود به شما حس واژه ها آقا خودت بگو مگر این افتخار نیست؟ من با سروده های همه شرط بسته ام بیتی بدون نام شما ماندگار نیست سین سلام سفره ی تحویل سال نو معنای این قصیده مگر انتظار نیست؟ روزی ظهور میکنی و میرسد بهار اما به ماه وسال و زمان اعتبار نیست...
-
عشق یعنی
شنبه 25 آبان 1392 01:05
عشق بیداد من باختن یعنی لحظه عشق جان سرزمین یعنی یعنی زندگی پاک عشق لیلی و قمار من مجنون در عشق یعنی ... شدن ساختن عشق دل یعنی کلبه شکست یعنی باخت عشق شدن من عشق فردای یعنی سکوت تنهایی یعنی گریه عشق من عشق آمیختن افروختن یعنی به هم عشق سوختن چشمهای یکجا یعنی کردن پر ز و غم دردهای گریه خون/ درد بیشمار عشق من یعنی راز...
-
عشق یعنی یک نگاه
شنبه 25 آبان 1392 01:02
عشق یعنی گل به جای خار باش پل به جای اینهمه دیوار باش عشق یعنی یک نگاه آشنا دیدن افتادگان زیر پا عشق یعنی زیر لب با خود ترنم داشتن بر لب غمگین تبسم کاشتن عشق ، آزادی ،رهایی ایمنی عشق زیبایی ، زلالی ، روشنی
-
عشق یعنی شعر خوب
شنبه 25 آبان 1392 00:58
عشق یعنی ذهن زیبا آفرین آسمانی کردن روی زمین عشق یعنی شور هستی در کلام عشق یعنی شعر مستی عشق یعنی مهر بی چون وچرا عشق یعنی کوشش بی ادعا عشق یعنی مهر بی اما ، اگر عشق یعنی لاف چون میزنی مردانه باش در مسیر عاشقی افسانه باش عشق یعنی گرنداری دین خود آزاده باش هر چه بالا میروی افتاده باش عشق یعنی در پناه دین ، دغل بازی مکن...
-
غزل دلتنگی
شنبه 25 آبان 1392 00:56
هر چند که دلتنگ تر از تنگ بلورم با کوه غمت سنگ تر از سنگ صبورم اندوه من انبوه تر از دامن الوند بشکوه تر از کوه دماوند غرورم یک عمر پریشانی دل بسته به مویی است تنها سر مویی ز سر موی تو دورم ای عشق به شوق تو گذر می کنم از خویش تو قاف قرار من و من عین عبورم بگذار به بالای بلند تو ببالم کز تیره ی نیلوفرم و تشنه ی نورم