شروع شد قصه ی ما از نگاهی غرق دلشوره
چقدر نزدیک دلهامون چقدر دستای ما دوره
من این جمله ی تبدارو نوشتم روی دیوارم
میگفتم شب بخیر نازم منی که بی تو بیدارم
حالا چند سال از اون روزه که تو رفتی و گریونم
میگفتی راهمون دوره نباشم بهتره جونم
دیگه واژه ترک خورده روی دیوار قلب من
همین ثانیه های گنگ ته خطو نشون میدن